۱۳۹۳ بهمن ۱۳, دوشنبه

اشعار لکی از زنده یاد اسماعیل ططری

زنده یاد اسماعیل ططری چهره سیاسی قوم لک و لکستان، کتابی تحت عنوان «گلزار بهشت » دارد که جدا از مقدمه و چند شعر کوتاه احساسی ، بار حماسی بر دوش می کشد . این اثر که بیش از هر چیز دیگر بر محور « لک» می گردد ،‌به شرح جنگهای کریم خان زند از پادشاهان لک ایران  می پردازد .
سراینده به شدت شیفته و هواخواه این شخصیت تاریخی بود چرا که کریم خان زند نیز لک بود. این چهره سیاسی قوم لک، حتی در بعضی از تریبوها با نهایت شور وعشق از کریم خان سخن ها می گفت.


لشکر آراستن کریم خان به جنگ کشور عراق و عثمانی بنام خدای جهان آفرین
گیان فدا بکیم ، پی خاک و پی دین
گیان پی چیشن ایرانی خوار بو
خورد و خوراکم چوین ژهر مار بو
دان و طبل ، جنگ پری حاضر باش
توپل آماده پی حمله بغداش
دیتان آماده و جنگ و حمله کن
هیچ باک نکینان و سپای دشمن
بنام خدای هفت سما و نه طاق
یی حمله سنگین بکیم و عراق
شهر بصره بگرن بغداد باقین
هم عثمانی هس هم عراقین
چوینای مریضم ناتوان کارم
هشتاد و چن سال من عمر دارم
اگر خداوند شفا کی عاجل
نجات پیدا کم من وی ژان دل
چوین جار جاران سوار بوم ژ اسب
رو کم و دشمن چوین آذر گشسب
هم والی بغداد هم شای عثمانی
و دم تیغم هر دگ کم فانی
طاق کسری بکم پای تخت زمسانی
و امید ذات خدای سبحانی
صادق خان برام دلاور نامی
فرمانده سپام قوشن تمامی
تمام سرداران گوش و فرمانی
هیچ وقت نشکنین عهد و پیمانی
چوینای کاروانه هم دلاور
هم مهربانه هم جنگ آور
ژ پایان سخن شیر نام آور
سرداران نعره کیشان وجگر
واتن ای امیر سردار ایران
فدای نامت بایم تمام دلیران
ایمه تمامن گیان و فداتیم
دینی قربانی سرگرد راتیم
دان و طبل چنگ خروشیا سپاه
سوار بین و زین شیران کینه خواه

حمله صادق خان به کشور عراق و گرفتن بصره و شکست عثمانی
کریم خان واتش سردار صادق خان
شهر بصره باید بو وجز ایران
صادق خان واتش بنده فرمانم
گیانم و فدای وکیل ایرانم
صبح سحر خیزان دان و طبل جنگ
توپل آماده دس دان و تفنگ
روژان ژراه بین شوان استراحت
تا رسین و مرز نکردن راحت
بعد ژچن روژی آماده جنگ بین
توپل آماده دس و تفنگ بین
عرب و ترکان هر دگ بین و یک
یک طرف ایران و فرمانده لک
فرمان صادر کرد شیر نام آور
توپل آگرکن تفنگچی اووَر
بی ورستا خیزچون روژ محشر
نه مانگ پیدا بی نه ستاره و خور
چن شبانه روژ جنگ پی در پی
خوین جاری بی چوین دریای بی پی
صادق خان خوریاوینی شیرنر
واتش سرداران بادین و بافر
دس راس شکیایه دس چپ هیچ نین
دس راس لشکر عثمانی نین
دس چپ عراقن سپاه ش هیچ نین
تمام سپاه شان تارومار بین
چوین ایمه بر حق دان باطلن
هم غارتگرن همیشر قاتلن
فرمان صادر کرد بیَن و طبل و کوس
چوین جنگ هماون و فرمانده طوس
دان و طبل کوس طبل بشارت
سپای دشمن کل بکن غارت
عرب و ترکان روی نیان و گریز
صادق خان واتش دست دن تیغ تیز
هرکس اسیر بی و زنجیز بنکن
هر کس جنگجو بی گردن قلم کن
چن نوسرداران عرب و ترکان
و اسیر بردن پای تخت ایران ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر